یکجایی مجبوری میشوی دست از کمالگرایی برداری و بالاخره کار را تمام کنی. ویرایش برای رسیدن به یک متن بیعیب و نقص هیچ وقت تمام نمیشود.
یکجایی مجبوری میشوی دست از کمالگرایی برداری و بالاخره کار را تمام کنی. ویرایش برای رسیدن به یک متن بیعیب و نقص هیچ وقت تمام نمیشود.
وقتی درمانده میشوی میان رفتن و نرفتن، میان انجام دادن و ندادن، میان جا زدن و ادامه دادن، بهنظرم بهترین کار کناره گرفتن است. هرچند اگر در یک ساختمان آتش گرفته یا قطار بمبگذاری شده یا کشتی درحال غرق شدن باشید، این قائده دیگر صدق نمیکند!
هر زمان که ذهنت میان وزوز مگسهای کارهای ناتمام زنده بهگور شد! یک برگه بردار و همه را لیست کن. هرکاری که باید انجام بدهی یا هرچیزی که ذهنت را مشغول کرده. بعد یکی را انتخاب کن. همانی که احساس میکنی مهمتر است و هرچه زودتر باید کلکش را بکنی. حالا لیست را بگذار کنار و سعی کن تمام ذهنت را فقط روی همان یک کار بگذاری. یکییکی پیش رفتن شاید طول بکشد ولی چندتا چندتا پیش بردن به جای درست و خوبی نمیرسد.
آزادنویسی روزانه برای نویسنده، مثل تمرینات روزانه است برای ورزشکار . هر دو ما باید گرم بمانیم. ذهن و قلم من، ذهن و تن او.
چرک نوشتن بیهوده نوشتن نیست. چرک نوشتن تلاش برای تلمبه زدن و خارج کردن ذهنیات درهم و برهم است.
بهسرانجام رساندن کارها خوب است. اما نیاز است که رها کردن در زمان درست را هم بیاموزیم.
در طول روز زمان کوتاهی را بگذار برای نفس کشیدن و آرام گرفتن. بهدور از هر هیاهویی.